
عكس هاي مصي شايگان
Saturday, January 24, 2009
Tuesday, January 13, 2009
Friday, January 9, 2009
در شب سرد زمستاني

من چراغم را در آمد رفتن ِ همسايهام افروختم در يک شب ِ تاريک
و شب ِ سرد ِ زمستان بود ،
باد میپيچيد با کاج ،
در ميان ِ کومهها خاموش
گم شد او از من جدا زين جادهی ِ باريک .
و هنوزم قصّه بر يادست
وين سخن آويزهی ِ لب :
که میافروزد ؟ که میسوزد ؟
چه کسی اين قصّه را در دل میاندوزد ؟
نيما
Subscribe to:
Posts (Atom)